۱۳۸۸ اردیبهشت ۲۵, جمعه

زبان و لباس یختیاری ( 3 )

بایاد ونام خدا
زبان و لباس بختیاری ( 3 )
لباس هم تقریبا همان وضعیت و نقش زبان را دارد . چرادرحالی كه ما از بردن نام لباس محلی خود هم اكراه داریم، شلوارهای كردی تقریبا به لباس راحتی در تمام كشور بدل شده است ؟ من هم موافق نیستم كه مردم بالباس محلی سركار حاضر شوند یا در جلسات شركت كنند، ولی نباید به شكلی باشد كه از دیدن آن بر تن همشهریانمان احساس خجالت كنیم . اگرچه لباس محلی زنان بختیاری علاوه بر مشكلاتی كه دارد بسیار گران هم می باشد، چرا باید در مراسم شادی وعزا حتی در روستاها هم ، مانتو و دامن جایگزین مینا و شلوار و پیراهن محلی شود ؟ من هم قبول دارم كه لباس زنان بختیاری بسیار گران و تاحدودی دست و پاگیر است ولی آیا باید به كلی فراموش شود ؟ نمونه ی این لباسها را هنوز هم بر تن زنان عشایر لرستان و ترك قشقایی می بینیم . چرا آنها فراموش نكرده اند ؟ شاید یكی از علل از رونق افتادن مراسم عروسی و عزاداری های ما، همین لباسهای نامناسبی است كه برتن كرده ایم ؟
زمانی پارچه ی دبیت معروف به حاج علی اكبری برای خود بروبیایی داشت و هر مرد بختیاری سعی داشت حداقل یك شلوار گشاد ( لباس محلی بختیاری ) از این پارچه در خانه داشته باشد تا در مراسم مختلف بپوشد . ( امروزه دیگر از نوع خوب این پارچه اثری نیست و آنچه هم در بازار وجود دارد، پس از مدت كمی رنگ خود را از دست می دهد و به اصطلاح بور می شود ) . خود شلوار گشاد هم دیگر مانند گذشته مورد استفاده نیست .
چوقا قسمتی از لباس محلی است و به شكل لباس راه راه، بلند و بدون آستینی است كه پارچه ی آن را می بافند . بهترین نوع آن ، چوقا لویسی ( LEVISI ) نام داشت . ( توضیح : یكی از پرطرفدارترین نوع چوقا در بین بختیاریها به چوقا لویسی معروف بود . من تلفظ محلی آن را با استفاده از حروف انگلیسی هم نوشتم كه امانت را در بیان نام لباس رعایت كرده باشم ولی معنی این كلمه را نمی دانم ) . معمولا بر روی چوقا شالی هم به دور كمر می بستند .
یکی از دوستانی که به بختیاری و فرهنگ این قوم علاقمند هستند ، در پیامی که بر روی وبلاگ من داده بودند، توضیحاتی درباره ی چوقا لویسی و وجه تسمیه ی آن بیان داشته اند . با تشکر از ایشان که خود را با نام مستعار ددو کوچیره معرفی کرده اند، دنباله ی مطلب از زبان این دوست بزرگوار :
اسم چوقای لویسی برگرفته از نام روستایی است به نام لویس . این مطلب را اگر درست به خاطر بیاورم در کتاب " سفر به دیار بختیاری" اثر اصغر کریمی دیده ام . کتاب متاسفانه نایاب است و بنا براین نتوانستم دقیقاَ مطلب را چک کنم . اما تا جایی که حافظه ام یاری می کند قصه از این قرار بوده که پیرزنی در روستای لویس چوقای بسیار ریز بافت و ظریفی را به خان وقت هدیه می دهد و خان هم آن را به تن کرده و پس ازآن داشتن و پوشیدن این نوع چوقا رواج می یابد. این اتفاق باز هم تا آنجا که به یادم هست چیزی حدود هفتاد سال پیش رخ داده است.

كلاههای نمدی سیاه كه بهترین نوع آن كلاه احمدخسروی نام داشت ( شاید به علت استفاده ی افراد سرشناس به این نام معروف شده است ) و در كنار شلوار دبیت و چوقا، از اجزای مهم لباس محلی بختیاری بود . استفاده از كلاههای نمدی سیاه هنوز هم در بین بخنیاری ها رواج دارد گرچه به تدریج دارد فراموش می شود .
گیوه های ملكی ( به فتح میم و كسر لام ) شاید به علت گرانی، جای خود را به كفشهای ورزشی داده است . متاسفانه هیچ كس به راحتی گیوه ها و نیز خنكی آنها در تابستان های گرم خوزستان توجهی ندارد و از همه مهمتر ساخت و تعمیر آنها كه مختص یكی از طوایف یختیاری ( نوعی خودكفایی ) بود و به این ترتیب این طایفه هم به كلی شغل خود را از دست دادند .
امروز شلوار دبیت، چوقا لویسی، گیوه ی ملكی و… جای خود را به شلوار و پیراهن معمولی ودر نهایت كفش چرمی ! داده است . گاهی معدود مردانی را هم با شلوار دبیت می بینیم كه جوانان معمولا به خاطر مد وبزرگترها به مناسبتی مانند عروسی ها وعزاداریها این لباس را می پوشند . مطمئنا در چند سال آینده این لباس را هم فقط در ویترین خاطراتمان خواهیم دید .
نكته ی جالبی را بگویم، تنها درطول دوران انتخابات و به خاطر انتخابات، چند روزی عده ای از مردان كه اكثرا از ساكنان روستا هم بودند، با لباسهای محلی در ستادهای انتخاباتی كاندیداها دیده شدند و پس ازآن این لباسها حداقل برای چهار سال دیگرراهی جالباسی ها! شدند .
متاسفانه این تغییر لباس در تمام قسمنها است . دیگر چوپانها ( گرچه گله ای نمانده كه چوپانی نیاز باشد ) به جای كردین ( به ضم كاف = پوشش نمدی بدون آستین ) از اوركت های (OVERCOAT ) ارتشی استفاده می كنند . وجود یخچال و فریزر( پیشرفت علم و تكنولوژی ) سبب شده مشك ها به عنوان تنها وسیله ی خنك كردن آب ، جایگاه خود را از دست بدهند و استفاده از آب یخ، وجود انواع فلاسك ها و طبعا نزدیك بودن به روستا را ایجاب می كند . به همین علت دیگر چوپانان برای در امان ماندن از باران و سرما نیازی به پوشیدن كردین ندارند و یك اوركت معمولی هم كافی است .
عواملی كه ذكر شد سبب گردید بسیاری از آداب و رسوم قدیمی بختیاری به فراموشی سپرده شود زیرا كه هر رسمی زمینه هایی دارد كه با از بین رفتن این زمینه ها، آن رسم هم فراموش می گردد . اما خدا وكیلی سستی بازار از دلال است ، ما خود سبب شدیم تمام رسوم و آدابی كه داشتیم به تدریج بی ارزش شده و به دست فراموشی سپرده شوند .
این را هم بگویم كه دیگر برگشت به گذشته و رواج دادن آن لباس و نحوه ی زندگی غیرممكن است زیرا كه زمان به عقب برنمی گردد و دیگر نمی توان نمدمالی پیدا كرد كه كردین درست كند ( راستی با از بین رفتن وسایل نمدی یكی دیگر از طوایف بختیاری هم كار خود را از دست داده و همه به دنبال حرفه های دیگر رفته اند وبرگشت آنها به شغل اولیه غیرممكن است ). زمانی كه نمدمال از كارش می تواند یك اثر هنری ! خلق كرده و به نرخ بالا بفروشد، عاقلانه نیست به درست كردن لباس چوپانان بپردازد . در مورد لباس هم علاوه بر تقلید كه سبب می شود لباس خاصی به اصطلاح مد شود، راحتی فرد، سهولت پوشیدن و درآوردن لباس، ارزانی ، در دسترس بودن و آسانی تهیه ی آن نیز از ملاكهای اساسی در انتخاب نوع لباس است . شما كافی است به بند شلوارهای قدیمی توجه كنید كه گرچه محكم بود ولی زمان باز و بستن گره ی آن، چقدر مشكل داشتند ولی كش همه ی كارها را ساده كرده است . امروزه استفاده از لباسهای آماده كه بیشترین فاكتورهای مورد نظر را دارد، رایج است و شاید یكی از علل رواج شلوارهای كردی هم همین آماده، دردسترس بودن و ارزانی آنها است .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر