۱۳۸۸ اردیبهشت ۲۴, پنجشنبه

زبان و لباس بختیاری ( 1 )

زبان ولباس بختیاری ( 1 )
بایاد و نام خدا
زبان می تواند عامل اتحاد و همدلی مردم یك شهر و سبب رشد و توسعه ی آن گردد . نمونه ی بارز آن را در بسیاری اقوام ایرانی و از جمله در نزد هموطنان ترك زبان خود می بینیم كه من خود لااقل شاهد یك مورد آن بوده و در خاطراتم به آن اشاره داشته ام ( هم استانی های دزفولی ما هم این عادت پسندیده را داشته و بی نهایت به آن پای بند هستند ) .
در ایران زبانها و لهجه های متعددی داریم كه بختیاری یكی از آنها است . عربی، بلوچی ، تركمنی ، تركی ، كردی و … دیگر زبانها هستند . بسیاری از این زبانها دارای زیرشاخه هایی هستند كه حتی افرادی كه به آن تكلم می كنند، از فهمیدنش عاجزهستند . بیشتر ساكنان ایران ( جز بختیاریها ) قادر به فهمیدن زبان فارسی ویا صحبت كردن به این زبان نیستند و فارس زبانان هم نسبت به زبان آنان همینطور . اما این اقوام بدون هیچ خجالتی و بی آنكه برای یادگیری زبان رسمی كشور احساس نیاز كنند، فقط به زبان محلی خود سخن می گویند . ولی ما بختیاریها زبان فارسی و بقیه ی مردم ایران زبان ما را به خوبی می فهمند و عجیب است كه چرا این همه از زبان خود گریزان بوده، از صحبت كردن با آن احساس شرم كرده و بیشتر مواقع كلمات فارسی را بسیار ناشیانه با آن مخلوط می كنیم، شاید یكی ازعلل عقب افتادگی ماهمین باشد .
ما می توانیم به زبان فارسی صحبت كنیم و زبان و فرهنگ خود را هم زنده نگه داریم . می توانیم از بین رسوم و آداب گذشته آنچه را كه دیگر پذیرفتنی نیست ( مانند گیسو بریدن در عزاداریها ) ، كنار بگذاریم ولی نباید كاملا از درون تهی شویم . شاید نتوانیم كتل درست كنیم یا مافه بسازیم ولی می توانیم مراسم شادی وعزا را به شكل گذشته برگزار كنیم، دامادها می توانند برای گرفتن اوزی ( بروزن روزی . املای آن مهم نیست ) به بزرگان فامیل مراجعه کنند، می توانیم در سوگواری ها با دادن سرباره باری از دوش خانواده ی عزادار برداریم، جایگاه بزرگانمان را در روابط فامیلی حفظ كنیم و… .
می توان اشعار آوازهای محلی كه برای بزرگان و یا به مناسبتهای مختلف خوانده شده ، سرودهای زنان در عزاداریها ( گاگریوها ) ، لالایی های مادران برای نوزادانشان و نیز ابیات آوازها و ترانه های محلی را كه توسط خوانندگانی چون زنده یاد بهمن علا الدین اجرا شده، جمع آوری و با استفاده از آنها جانی تازه به زبان خود بدهیم . استفاده ی از موسیقی، آوازهای محلی و شعر به شرطی كه كاملا به زبان بختیاری باشد، بیشترین تاثیر را در گسترش این زبان دارد .
هنوز در روستاهای ما افرادی یافت می شوند كه حتی سواد خواندن و نوشتن ندارند ولی شعرهای زیبایی به زبان محلی می سرایند . می توان این اشعار را كه با كلمات فارسی هم آمیخته نیست، یافت و حتی چاپ و منتشر كرد كه به جرات می توان گفت بهترین وسیله ی معرفی زبان بختیاری هستند . می توان شاعرانی از نسلهای مختلف را كه به زبان بختیاری شعرگفته اند پیدا كرد ( همچون زنده یاد داراب افسر بختیار ) تا ضمن معرفی آنان وآثارشان به دیگران، به گسترش این زبان كمك كنیم .
باید این باور در مردم ایجاد شود كه زبان محلی و صحبت كردن با آن، سبب سرشكستگی وخجلت نبوده ونیازی نیست كه كلمات فارسی را حتی به شكل صحیح، با آن مخلوط كنیم . می توان نمایشگاههایی برپا كرد و یا جشنواره هایی در زمینه ی زبان و فولكلور بختیاری ترتیب داد تا نسل جوان بیش از پیش با این زبان آشنا شود . ازآنجا كه برخی مخارج زبان بختیاری را در زبان فارسی نداریم ( مانند تلفظ حرف دال در كلمه ی دختر و یا ی كشیده در كلماتی چون شمشیر) ، می تـوان اشعار محلی را با صدای شاعر و یا افرادی كه در این كار مهارت دارند روی نوار كاست، فیلم ویدئو و یا سی دی ضبط كرده و در نمایشگاهها یا جشنواره ها به مردم معرفی كرد . اجرای نمایش و ساختن فیلم به زبان محلی هم ازدیگر راهكارها در این زمینه است البته به شرطی كه مانند بسیاری از سریال های تلویزیونی ویا فیلم های سینمایی، تلفظ نازیبای هنرپیشگان و مجریان، خودما را نیز از زبان بختیاری فراری نسازد .
به نمایش، فیلم و سریال اشاره شد، نكاتی را باید ذكر كنم كه فكرمی كنم اهمیت دارند . معمولا درساخت آثار نمایشی، از زندگی روزمره ( زندگی عشایری یا روستایی )، اتفاقاتی كه در گذشته افتاده ، داستانهای عاشقانه ای كه در زبان وجود دارد، وقایع تلخ و شیرینی كه برای یك قوم روی داده و یا داستان مبارزات یك قوم علیه حكومتهای پیشین استفاده می شود، ولی به یاد داشته باشیم كه باید شرایط زمانه را هم در نظر داشت .
اگرزمانی خون بس بهترین راه حل برای اتمام كینه ها وكدورتها بود ( گرچه زنان و دخترانی كه قرعه ی خون بس به نامشان می افتاد سرنوشتی بسیار تلخ هم داشتند)، این موضوع باید به شكلی مطرح شود كه فقط آنچه را واقعا بوده منعكس كند . باید تاكید شود كه در آن دوره ی خاص بهترین راه حل برای رفع كدورتهای موجود خون بس بوده ولی در کنارآن وضع اسفبار بسیاری ازآن سیاه بختانی كه به جبران خونهای ریخته شده، قربانی شده وخونشان رادرشیشه كرده بودند نیز بیان شود . یا بخشی ازداستان زندگی عاشقانه ی عبده محمد للری با هیچ ملاك و معیار امروزی قابل بیان نیست و ساختن فیلم و یا نمایش در این باره باید به گونه ای باشد كه ضمن تایید یك عشق پاك، برنكات منفی آن ( فراری دادن خدابس ) نیز تاكید كند .
چرا غیربختیاریها یعنی افرادی كه به این زبان آشنایی نداشته وبه آداب وسنن این قوم آگاه نیستند، از روی تفنن فیلمهایی با تم بختیاری یابه زبان بختیاری بسازند ؟ چرا به علت نداشتن سوژه و یا برای بازارگرمی و نوجویی، افرادی از فرهنگ وسنن بختیاری استفاده می كنند كه هیچ قرابتی هم با این فرهنگ ندارند ؟ و نتیجه ی آن ، زبان پراز اشكال فیلم و یا لباسها و داستان بی ارتباط با این قوم ( سریال خانه ای در تاریكی را به یاد بیاورید) .
از نظر فعالیتهای سیاسی هم گذشتگان ما حداقل پیشینه ی افتخارآمیزی نداشته ودر بهترین شرایط ، فقط باید به سادگی و بی تجربگی آنان و نیز دورماندنشان از صحنه ی سیاست كشور اشاره كرد . درهر صورت اگر به یك موضوع خاص اشاره داریم ( مانند شرح زندگی بزرگان وافراد مشهور ) باید امانت را در بیان وقایع رعایت كنیم و فقط به اصل موضوع بپردازیم ( اصل وقایع را از كجا بیابیم نیز جای بحث دارد ) .
كتب تاریخی درباره ی تاریخ بختیاری یا توسط افرادی نوشته شده كه با این قوم ارتباط نداشته و براساس نظرات دیگران نوشته اند كه نشانگر عقاید همان دیگران است و یا به وسیله ی اشخاصی نگاشته شده كه از وابستگان بزرگان بوده وبدیهی است كه واقعیات آن گونه كه بوده در نوشته هایشان منعكس نشده است . اگر وضع به همین شكل باشد در آینده ای نه چندان دور هیچ مدرك و یا سندی برای آگاهی از وضع گذشته ی این قوم نخواهیم داشت . بنابراین تا هنوز امكان دسترسی به مدارك و شواهد صحیح وجود دارد، ضروری است كه صاحبان قلم علاقمند به تاریخ بختیاری، به تالیف كتابهای تاریخ منطبق برواقعیات بپردازند تا برای آیندگان باقی بماند .
درزمینه ی كارهای نمایشی می توان موضوعات روز را كه ملموس تر است و یا ریشه ی ضرب المثلهای موجود در زبان بختیاری را در قالب داستانهایی به این زبان، به نمایش گذاشت كه جالب وقابل فهم بوده و می توانند خصوصا نسل جوان را جذب نمایند . با زیرنویس كردن فیلم به زبان فارسی، نمایش آن در مناطق مختلف با مشكل روبرو نخواهد شد كه همه ی این ها به افراد دلسوز و پشتوانه ی مالی دارد .
اخیرا مجموعه ی تلویزیونی روزگار قریب كه برداشتی از زندگی دكتر محمد قریب است پخش می شود
و یكی از قسمتهایی كه از سریال به روی آنتن رفته، مربوط به آذربایجان بعداز موضوع پیشه وری بود . نكته ای در این قسمت جلب نظرمی كرد، زبا ن فیلم كاملا تركی بود وبا زیرنویس كردن مشكل را حل كرده بودند . این راه حل را می توان در مورد تمام فیلمها و سریالهایی كه به زبان محلی ساخته می شوند به كار گرفت تا زبان اصلی داستان حفظ گردد .
اشاره ای به طنز و كمدی داشته باشم كه در بسیاری موارد بیشتراز سایر كارهای نمایشی موثر است . متاسفانه در ایران هرگاه بحث طنز مطرح می شود، تمام نلاش اكتور، نه هنرپیشه و هنرمند ( هنرپیشه و هنرمند معنی خاص خود را دارد كه متاسفانه به بسیاری از این اكتورها نمی چسبد ) این است كه طبق یك روال غلط، با تمسخر زبان یا لهجه و یا قوم خاص، مردم را بخنداند . عبارات تکراری یك روز یك نرك، روزی یك اصفهانی ، یك نفر رشتی و .. از موارد عادی و پیش پا افتاده است . بیایید آنها را مثلا با اكبر عبدی در فیلم اخراجی ها مقایسه كنیم . گرچه به زبان تركی حرف می زد ولی به هیچ وجه قصد تمسخر ترك زبانها و یا زبان تركی را نداشت و فقط یك مسئله ی خنده دار را به این زبان بیان می كرد و مقایسه كنیم با ایفای نقش چراغعلی در تلویزیون خوزستان ( كه از دید همه نشانه ای از بختیاری هاست ) و تلفظ و حركات و ... . خود بخوان حدیث مفصل از این مجمل . اما ساده ترین و به عبارتی كاراصلی و اساسی را باید ما بزرگترها ( از نظرسنی ) انجام دهیم . باید تلاش كنیم جز درزمان كار ویا مراجعات اداری، به زبان محلی صحبت كنیم تا نسل جوان نیزبه این كار تشویق شوند .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر